سفارش تبلیغ
صبا ویژن



سوم خرداد سالروز آزاد سازی خرمشهر - اندیشه مطهر
درباره نویسنده
سوم خرداد سالروز آزاد سازی خرمشهر - اندیشه مطهر
احسان بخش
شهید مطهری، معلم انقلاب، حاصل عمر امام سلام در اینجا می خوام که از استاد بزرگ شهید مرتضی مطهری یادی کرده باشیم. سخن گفتن از استاد مطهری بسیار مشکل است زیرا شخصیت والای ایشان دارای جنبه های روحی و معنوی بسیاری است. " او معلم اخلاق ، معلم فلسفه ،معلم تفسیر ،معلم عرفان و معلم مسائل اقتصادی بود. "
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
خرداد 1389


لینکهای روزانه
پایگاه اینترنتی سازمان بسیج مستضعفین [5]
ستاد اقامه نماز، کلیپها، مقالات، اخبار و ... [3]
سایت اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت [3]
پایگاه امام مهدی(عج) ـ مهدویت [6]
سایت رهبری [3]
سایت فرهنگی تبیان [5]
[آرشیو(6)]


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
سوم خرداد سالروز آزاد سازی خرمشهر - اندیشه مطهر

آمار بازدید
بازدید کل :26862
بازدید امروز : 1
 RSS 

   

فتح خرمشهر فتح خاک نیست فتح ارزشهای اسلامی است

آزاد سازی خرمشهر

نخل‌ها هنوز ایستاده‌اند...

 چه روز باشکوهی است سوم خرداد، روزها و شب‌های منتهی به آن، سراسر خاطره و نیایش است و چه باشکوه که نخل‌ها همچنان ایستاده‌اند. نخل‌ها هنوز ایستاده‌اند تا مقاومت را به رخ تاریخ بکشند، کارون همچنان جریان دارد تا رفتن و پیوستن را متجلی سازد.

نخل‌ها هنوز ایستاده‌اند تا ما بدانیم مردان و زنان این سرزمین چگونه از خود عبور کردند...

نخل‌ها بیدارند و از راز و رمز شب، سنگر و سکوت و ستاره می‌گویند، نخل‌ها ایستاده‌اند، خدایا ! فردا چه خواهد شد...

خدایا چه می‌شود اگر خورشید بر سرزمین‌ طلایی "خرمشهر" فرود آید و بر دستان زنان و مردانش بوسه زند، سزاوارست اگر ماه بر پیشانی این سرزمین سجده کند.

خدایا سزاوارست اگر ستاره‌ها یکی یکی بر زمین آیند تا در برابر عظمت فرزندان این خاک کرنش کنند.

روبروی مسجد جامع خرمشهر، ایستاده‌ام چه رازها در خود دارد و چه سکوتی که سرشار از ناگفته‌هاست، چه ایثارها به یاد دارند، احساس می‌کنم دیوارهای مسجد نیز خاضعانه در برابر صبوری دادن سرزمین آتش و خون تعظیم می‌‌کند.

چه عظمت باشکوهی، ‌چه لحظه فراموش‌نشدنی، و چه لبخند زیبایی است که روز و آفتاب بر شهیدان روا می‌دارند. چه زیباست شکوه باران که قامتش را برای شهیدان خم می‌کنند.

خدایا! کجایند آن مردان به ادعایی که از نور هدیه می‌چیدند.

کجاست فریاد الله اکبر مردان خدایی که قلب دشمن را می‌شکافتند.

خدایا! صدای گلوله رانشنیده‌ام، صدای زوزه خمپاره رانشنیده‌ام.صدای سوت نارنجک را نشنیده‌ام، رد گل آلود پای دشمن را ندیده‌ام اما به یاد دارم غارت خانه و کاشانه مردم را ... چگونه می‌توان از ناجوانمردی سیم‌های خاردار و میدان مین نگفت.

چگونه می‌توان کتاب تاریخ را بست و نگفت که دشمن چگونه به خود اجازه داد شهری را ویران، مادری را منتظر و فرزندی را از خانه‌اش بیرون کند.

چگونه می‌توان آرام نشست و بر سوگ "لاله‌های سرخ"‌با باران همراه نشد.



نویسنده » احسان بخش » ساعت 9:10 عصر روز سه شنبه 89 خرداد 4